این شعرتون یادم اومد دختری که سرش مثل قاصدک هایی که به پیشوازت فرستادم از حجم نبودنت لبریز است +یادمه اون موقع وقتی این شعرتون را خوندم اینو نوشتم گفتم تاری از مویت بفرست که به نشانه ی عشقت بیاویزم بر گردنم فرستاد در نامه ای عکسی که می گفت عشق بی نشانه است
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت